مطالب مرتبط:
5 + 1
یارانه ها
مسکن مهر
قیمت جهانی طلا
قیمت روز طلا و ارز
قیمت جهانی نفت
اخبار نرخ ارز
قیمت طلا
قیمت سکه
آب و هوا
بازار کار
افغانستان
تاجیکستان
استانها
ویدئو های ورزشی
طنز و کاریکاتور
بازار آتی سکه
یکشنبه، 3 دی 1402 ساعت 09:502023-12-24سياسي

نوربالا| هر کس کدو می دزدد، پای لرزش هم می نشیند!


یکی از آزادگان جنگ تحمیلی تعریف می کند: «در دوران اسارت تخم کدویی در حیاط اردوگاه کاشته بودم و از آن مراقبت می کردم.

کدو رسیده بود که متوجه شدم نگهبان های بعثی قصد دزدیدن آن را دارند.

- به گزارش سایت قطره و به نقل ازخبرنگار حوزه حماسه و مقاومت خبرگزاری فارس، حسن هارونی پور یکی از آزادگان دوران دفاع مقدس تعریف می کند: در کمپ 5 شهر تکریت عراق دوران اسارتم را می گذراندم.

یک روز صبح، ماشین آیفایی که برای اسرا نان آورده بود وارد اردوگاه شد.

عراقی ها به من و چند نفر دیگر گفتند: بیاید نان ها را ببرید توی انبار.

اولین گونی نان را به دوش گرفتم و بردم داخل انبار.

گونی دوم را بر می داشتم که چشمم به یک عدد تخمه کدو افتاد.

آن را برداشتم و توی جیبم گذاشتم.

روز بعد در گوشه حیاط کوچک اردوگاه تخم کدو را کاشتم و به آن آب دادم.

چند روز بعد جوانه زد و از خاک سر برآورد.

هر روز شاهد رشد بوته کدو بودم؛ تا آنکه بزرگ شد، گل داد و گل ها تبدیل به چند کدوی کوچک شدند.

پیرمردی تهرانی که به او حاج آقا مراد می گفتیم، بهم گفت: حسن جان! کدوی بزرگ تر رو بذار؛ بقیه رو از بوته جدا کن تا زودتر رشد کنه.

کدو روز به روز بزرگ و بزرگ تر می شد.

هر 3 روز یک بار به آن آب می دادم و کنارش می نشستم.

از بس به آن کدو علاقه مند شده بودم، به کدوی هارونی معروف شده بود! حتی نگهبان های اردوگاه هم از علاقه من به آن آگاه


برچسب ها:
آخرین اخبار سرویس:

نوربالا| هر کس کدو می دزدد، پای لرزش هم می نشیند!

نوربالا| هر کس کدو می دزدد، پای لرزش هم می نشیند!